جستجوی این وبلاگ

شنبه، دی ۱۱، ۱۳۸۹

~ سری اول صحبت های خودمونی بنیامین با هواداران ~

بالاخره سایت رسمی بنیامین به صورت آزمایشی با سری اول یادداشت های بنیامین برای هوادارانش به روز شد ! که من یادداشت رو براتون قرار دادم و خوشحال میشم که نظرتون رو در مورد تک تک بند  های این یادداشت اعلام کنید ، چرا که نظرات شما کارهای مهمی انجام خواهند داد …. این شما و این هم صحبت های بنیامین برای هوادارانش :
~
۱- سلام به همه دوستان عزیزم و متشکرم از همه مهربونی ها
۲- چند خط میخوام به روش خودم -خودمونی- با هم معاشرت کنیم؛
۳- امروز صبح لابه لای کاغذهام یه نوشته از فرید احمدی پیدا کردم. اینقدر قشنگه که دلم می خواد اینجا واسه همه تون بنویسمش؛
چه دسته گُلهایی که
برای تصاحب قلبی
می رفتند
اما
تنها گلدانی را
اِشغال کردند !
راستی فرید دیشب یکی از بهترین خط های آلبوم سوم رو ساخته (تلفنی برام خوند)، چقدر دلم می خواد که اون رو هم بنویسم، اما بهتره که برای اولین بار اون و تُو آلبوم بشنوید. کاش بتونم  قیافه هاتون و وقت شنیدنش -بار اول- ببینم! :-) 
۴- تا الان هیچ کدوم از آهنگ هایی که در این مدت به صورت مستقل اجرا شده (بوی عیدی، نگرانم، منو ببخش، ترانه های گُرگ و میش، یادم می مونه، و...) جزو آلبوم سوم نیستند. 
برای این قطعات هم در آینده نه چندان دور، برنامه هایی داریم.   
۵- انرژی هاتون و ذخیره کنید، چون باید با هم کارهای بزرگی انجام بدیم. 
۶- احتیاجی نیست اینقدر حرص بخوریم و اعصاب خودمون و خرد کنیم، بهتره اجازه بدیم هر کسی نظر خودش و با صراحت اعلام کنه، اینطوری شاید بتونیم خودمون و اصلاح کنیم. 
۷- یکی از بهترین حس های زندگیم داره ملودی می شه و چه بهتر از این که وسط این حس خوب، دارم برای دوستام می نویسم. یه خط نوشته واسه شما، یه خط ملودی هم واسه این ترانه عجیب و غریب. 
۸- من همین جوری ام دیگه، شما هم همون جوری باشین که دوست دارید. 
۹- من به خاطر اینکه شاید خیلی سحرخیز نباشم (!) این ضرب المثل شیرین فارسی رو با یه تغییر کوچولو اینجا می نویسم ؛
مهربان باش تا کامروا شوی
۱۰-دارم با فرید حرف می زنم (تلفنی)
دارم بهش ماجرای این نوشته رو می گم و اینکه شعر (چه دسته گلهایی که ...) -مربوط به شماره ۳ - رو اینجا می نویسم، مشکلی نداشت.
چند تا نکته رو با هم هماهنگ کردیم. راستی این شعر کوتاه رو چند روز پیش گفته.
گفت که از خودت هم یه غزل بنویس، گفتم تو انتخاب کن. اون هم این غزل من و انتخاب کرد؛ 
۱۱- این غزل -که هنوز هم اسم نداره- مربوط به زمانی ست که من بیست و یک سال داشتم؛
با دستهای کوچکت این دست را بگیر
این دست -دست عاشق بد مست- را بگیر
افتاده بر زمین و تَرَک بَر نداشته
این دست -این بُلور که نشکست- را بگیر
این دست مُرده از دهه شَصت آمده
انگشت های وصل به این شَست را بگیر (!)
سَبابه را نگاه کن آیا کدام سو؟
از او نشان کوچه بُن بست را بگیر
یک اسکناس، یک چک تا خورده، یک بلیط
از دست هر چه هست از این دست را بگیر
یک کاغذ مُچاله که رویش نوشته است:
دست کسی که می رود از دست را بگیر
۱۲- من این شماره ها رو به عشق شما شروع کردم. 
۱۳- نیویورک-نیویورک-نیویورک (آخرین تجربه ذهنی از عدد۱۳)
توضیح این شماره رو شاید محسن رجب پور بهتر ازهر کسی بدونه، پس رمز گُشایی از این شماره با شما و Mr.Mo  (!)
۱۴- تلویزیون داره یه برنامه مستند درباره موسیقی پخش می کنه.
دارن یکی از ب ز ر گ ت ر ی ن ن و ا ز ن د ه ه ا ی م و س ی ق ی ا ص ی ل ایران و ...
خوابم گرفته،
می خوام اگر شده به زور بیدار بمونم، ببینم آخرش چی میشه.
تقریبا مثل همیشه،
یه آدم با دانش سطحی اما بسیار ماجراجو در لباس مستندساز -که اتفاقا به اندامش زار می زند- به بهانه بزرگداشت و معرفی به نسل جوان و چه و چه و چه می ره سراغ یه هنرمند پیشکسوت و جلوی چشم اینهمه بیننده از آبرویی -که سالهای سال و با رنج زیاد به دست آمده- مُشت مُشت برداشته و در جیب سوراخ خودش می ریزد (!)
خواب از سرم پرید. 
۱۵- شاید این شماره ها به عشق شما همین طور ادامه پیدا کنه، و در اون صورت مبنای درستی شماره های بعدی و نوشته های بعدی، درج آن در سایت رسمی خودم (www.benyaminmusic.com) است. یعنی اگر همین الان هم بهش یه سر بزنید شماره ها رو اونجا هم می بینید. در واقع این شماره ها که یه جورایی به دعوت شما شروع شدن و تُو فکر من شکل گرفتن، اولین مطلب سایت benyaminmusic در طراحی جدید است.  
۱۶- من هم البته اگر نظری داشته باشم، در شماره های همین ستون -که به عشق شما ادامه داره- می نویسم و حرفی اگه داشته باشم با شما مطرح می کنم.
سکوت هم خیلی وقت ها بهتره ...
اینکه آدم یه خورده دندون به جگر بگیره و صبر کنه ! 
۱۷- من شما را اولین همراهان خودم درآغاز فعالیت های رسمی اینترنتی ام می دانم.
چند بار با دقت نظرات شما رو خوندم. و اگه شما هم مثل من چند بار بادقت نظرات بچه ها رو خونده باشید، می فهمید من چی می گم. فکر می کنم این شروع خوبی بود که کم کم فضای بحث ها رو به اون سمتی ببریم که به خاطرش دور هم جمع شدیم؛ یعنی موزیک، یعنی ادبیات، یعنی زیبایی شناسی، یعنی فکر، یعنی هُنر.
۱۸- این هم منم، ۱۸ شهریور ۱۳۸۴

پ.ن 1 : نسخه ی آزمایشی ( قالب زمستانی ) باشگاه هواداران بنیامین بارگذاری شد ، از دوستان و بازدیدکنندگان عزیز خواهشمندم نظرات ، پیشنهادات و انتقادات خود را در مورد این قالب جدید اعلام کنند تا خیلی زود نسخه ی نهایی این قالب بر روی سایت قرار گیرد.
پ.ن 2 : با تشکر از دوست عزیز و خوبمون ( فاطمه ) ی عزیز بابت طراحی Header زیبای زمستانی سایت . 
پ.ن 3 : برای اینکه خستگیای بچه هایی که امتحان دارن یه کمی در بره این رمیکس زیبا از آهنگ ( بیا عاشقم کن ) بنیامین رو قرار میدم امیدوارم که لذت ببرید . - دانلود

ممنون از شما.

۴۷ نظر:

بهارک - ترانه واژه گفت...

سلام:
خوبی پیمان جان؟!
مرسی که امروز به حرفام گوش دادی...حالم الآن خیلی بهتره...
در مورد این صحبتها هم فعلا" میتونم بگم
"یه حرکت رو به جلو هست..."

elnaz گفت...

merci kheyli khoob bood

پگاه گفت...

سلام آقا پيمان
آدرس رو عوض كرديد؟ من خودمو كشتم تا پيداتون كردم.........

سدا گفت...

سلااااام پیمان کجای دنیای ؟بلاخره پیدا شدی فکر کردم نیستی نظرمو تو اون وب نوشتم میگم پیمان اگه بنیامینو دبدی بهش بگو ازون دست چک واینا قبول میکنیم بلیطم تا چه بلیطی باشه مثلا کنسرت باشه حتما .بعدشم پیمان خیالم راحته شیطنت میکنم در مورد غزل بنیامینم هر چی بخوام میگم چون نمیاد بخونه که چند بار گفته نظرات اون وبو خونده پس ماچی تو این وب زحمت میکشیم !!گذشته از شوخی نوشته های بنیامین اقدامی جالب و خلاقانه بود قلمشم خوبه چند تا نکته هست که بعدااگه وقت شد میگم فعلا این جمله از جبران خلیل جبران ... نی رابرگیر وبنوازوانچه رامن گفتم وتو گفتی به فراموشی بسپار سخن باد هواست نوای نی میماند گر چه هستی میرود...

PeMi گفت...

دوست عزیز بهارک - ترانه :
ممنونم ازتون عزیزم ، امیدوارم که این حرکت ادامه پیدا کنه.

دوست عزیز الناز :
خواهش می کنم الناز جان.

دوست عزیز پگاه :
سلام پگاه عزیز . ممنون از لطفت ! بله متاسفانه مجبور به تغییر آدرس سایت شدیم !

دوست عزیز سدا :
سلامم !!!!
راستش به بازی های تبلیغاتی زیاد گوش ندید ! :دی
بعدشم هرکسی به نوبه ی خودش داره برای هنرمند محبوبش زحمت میکشه ! خیالتون راحت باشه که این زحمت ها نادیده گرفته نمیشه و کامنت های اینجا هم گاهی توسط بنیامین و دست اندرکاران و اطرافیان بنیامین خونده میشه !
و ممنون از کامنت های همتون .

سدا گفت...

منم شوخی کردم خواستم یه کم از سکوت در بیای!!ادرستو ازاقا مسعود تو اون وب گرفتم .پیمان جان شما که سالها واسه بنیامین تو نت زحمت میکشی هیچ کس منکر زحمات شما نیست تو این چند وقت دلمون واست تنگ شده بود. من به طنز کامنتای خودمونو گفتم زحمت میکشیم (اونم به طنز) کلا من فضای وبتو خیلی دوست دارم . راستی اون مطلب شماره 14 نثرش با بقیه فرق داشت همون که مربوط به فیلم مستنده خیلی قشنگ بود کلا اون چند سطر خیلی خیلی عالی بود اون تغییر ضرب الرمثلم جالب بود

بهارک - ترانه واژه گفت...

سلام:
فکر میکنم یکی از مخاطبین بند 6 و قسمتی از بند 16 (سکوت هم خیلی وقت ها بهتره ...
اینکه آدم یه خورده دندون به جگر بگیره و صبر کنه ! ) من باشم!!!
با اینکه ادبیات قوی ای ندارم اما هم نوشته ی آقای احمدی فوق العاده بود هم غزل آقای بنیامین...
خوشحالم که قطعه ی نگرانم جزو آلبوم سوم نیست...چون اون خطی که میگه : "نگرانم مثل اون سکته ای که قرصاشو گم کرده باشه" رو اصلا" دوست نداشتم و به این کار نمیخوره...(این نظر من بود...)
باز هم اگه نکته ای به ذهنم برسه مینویسم...
مرسی...

عزیزم گفت...

بنیامین منم به روش خودم -خودمونی- میخوام با تو یه ذره گفتگو کنم

گاهی گول آهنگاتو می خورم که عاشقی .از همون عشقائی که ادعا می کنی و همه باورت کردن اما هر وقت مصاحبه هاتو میخونم یا عکساتو با دقت برنداز میکنم به نظرم یه دروغ بزرگ میاد که داری به همه میگی چون می فروشه.این چه عشقیه که سالها دنبالشی ولی هیچوقت بهش نمی رسی؟چرا نمی رسی؟چرا رفت و نخواستی برگردونیش؟چرا همین طور نشستی و زار می زنی و گزیه می کنی واسش ولی قدم از قدم برنمی داری تا عشقتو تصاحب کنی؟این چرا ها مثل موش مغزمو می خوره وچاره ای ندارم جز این که فکر کنم دروغ می گی.اگه نمی گی ثابت کن .ثابت کن عزیزم!

PeMi گفت...

دوست عزیز سدا :
ممنون سدای عزیز از کامنتت.
راستش توی ایام امتحانات هست . یه کمی کلا مشغول هستم . و البته خبر خاصی هم نیست. اما خب من سعی می کنم تا جایی که در توانم باشه در کنار شما دوستای خوبم باشم. ممنون از کامنتت.

دوست عزیز بهارک :
در مورد نگرانم کاملا موافقم باهات !
ممنو از کامنتت.

دوست عزیز عزیزم :
اینم حرفیه !! ولی خب واقعا این مسائل به مرکز و بدنه ی اصلی هنر و آهنگ ها و حس بنیامین عزیز هیچ خدشه ای وارد نمی کنه ! و البته به نظر من این مسائل جنبه ی شخصی و خصوصی داره که خب به ما مربوط نمیشه !
ممنون از کامنت های دوستای عزیز.

YEK DOOST گفت...

بازهم سلام



اقای پیمان چه خوب شد شما هم این نوشته را گذاشتید تا بتونیم نظر بدیم

........
.....
...


تمام شماره ها رمزگشایی شد(!!!) به جز شماره 13 که مهم به نظر نمیاد و اما شماره 18.برای من سوال شد که چرا عکس روزتولد سال 84 را گذاشته؟؟حتما دلیل خاصی داشته ...این یکی رمز گشایی نشد...توجه کردید در این عکس که پشت به دوربین هست؟متوجه حالت خاص عکس شدید؟شک ندارم معنای خاصی داره که البته نفهمیدم!این یکی هم ،حتما باید توسط
ما
و
.Mr. B.B
رمزگشایی بشه؟!؟

این عکس را که دیدم یادم افتاد به بنیامین قدیم قدیمهآآآا..یادش به خیر..یادش به خیر....

من همین بنیامین که در این عکس نشسته را، فروردین 85، اتفاقی جایی دیدم..مطمئنم خود خود خود بنیامین بود که اینحا نشسته.....
الان مطمئن نشدمآ...همانوقت هم تردید نداشتم....
....ولی انگآآآآآآآآآآآآ ر 1000 سال گذشته...چقدر همه چیز عوض شده...!


.....فعلا نمی تونم...بعدا ادامه میدم...

مرسی .

مهسا گفت...

سلااااااااام
كنجكاو شدم در مورد شماره 7بيشتر بدونم!!!!اي كاش يه كم از ملوديش رو ميتونستم گوش بدم!:)
خيلي خوب شد كه آهنگهاي گرگ و ميش و نگرانم تو آلبوم سوم نيستند چون تكراري و يه خورده قديمي ميشد!
نوشته ي فريد احمدي حرف نداشت!....

سدا گفت...

ببخشید!من واقعا متوجه نمیشم بنیامین چند کلمه خودمونی ومنطقی با هواداراش حرف زده حرفاش فوق العاده حساب شده ودقیق و منطقی هست .چند بارم گفته به عشق هوادارام چرا همه شاعر شدن یامثلا از عشق بنیامین میپرسن که واقع یک مسئله خصوصی هست اخه کجای این نوشته ها عشق داشت ؟چه ربطی به مسئله عاشق شدن داره ؟کجای دنیا یک هنر مند باید در مورد عشقش توضیح بده ؟هنر مند اثر هنری رو تولید میکنه مخاطبین با توجه به ذهنیاتشون برداشت خاص خوشونو میکنند هر کسم عشقو به نوعی تجربه کرده که با بقیه فرق داره. هنر مند با دیدن دو نوجوون عاشق ممکنه یاد تجربیاتش بیفته شعری بگه یا ملودی درست دلیل نمیشه که حتما بنیامین عاشق یک فردی بوده گذاشته رفته حالام دنبال عشقشه !

سدا گفت...

به فرضم که عاشق بوده مهم تجربه عاشق شدن هست نه چیز دیگه .یعنی اگر هنر مندی منظورم فقط بنیامین نیست از عشقش میخونه از احساسات پاکی که داشته میخونه . وبه فرضم که الان عاشق باشه نمیشه که اتظار داشته باشیم از عشقش اطلاعات بده یا ازعشق قدیمش .نمیدونم واقعا تونستم منظورمو برسونم یانه .اگه بادقت اون شماره ها بخونید خیلی نکات خوب وجالب داره وجواب همه سئوالاتم داده

PeMi گفت...

دوست عزیز یک دوست :
دقیقا همینطوره ! اون عکس یک حالت خیلی خاص و عجیب داره ! احتمال زیاد منظور خاصی پشتش نهفته هست...

دوست عزیز مهسا :
انشالا که به زودی خواهید شنید !
البته این ( به زودی ) از همون به زودی های قبل از آلبوم دوم هست !!!!!!
آلبوم جدید بنیامین در نیمه ی اول سال 1390 منتشر خواهد شد.

دوست عزیز سدا :
کاملا با نظرات شما موافقم ! و در کامنت قبلی خودم هم روی همین نکته تاکید کردم.
ممنون از شما .

taraneh گفت...

salam
khoobi? sohbathaye khodemoonie benyamin ba havadara aali bood,fogholade ziba. kheili lezat bordam.
tak take shomareha ziba bood.makhsoosan ghazalesh ke vaghean ghafelgiram kard.in hame khalaghiyat vaghean ghabele tahsine. khosh halam ke ahanghaye taki ke shenidim jozve in albomesh nist.chon ye majaraye jadide dg shoroo mishod.....ama tak takeshoon bi naziran.inke azamoon mikhad komakesh konim baram jazabe.az sade goftanesh lezat mibaram.in hame samimiyat va inke ma ro doostaye khodesh khatab mikone ghashange.ama bande 6o...... . cheghadr baram jalebe ke az ehsasatesh sohbat mikone va inke nazare ma in ghadar barash moheme
saretoono dard avordam sharmandam.
omidvaram hamishe movafagh bashid. rasti taraneh vazheh ba axha va mosahebeye benyamin be rooz shod montazere nazarate shoma hastim.

مهسا2 گفت...

من فقط تونستم شماره 8 رو رمز گشایی کنم چون اصلا قصد هم نداشتم بقیه رو هم کشف کنم.
من همین جوری ام دیگه، شما هم همون جوری باشین که دوست دارید.
حدس می زنم درباره نظر خودم و چند تا دیگه از دوستان در مورد لنز و رنگ مو و...باشه
تا نظر شما چی باشه.

YEK DOOST گفت...

سلام
خواستم بگم حرفهام ادامه نداره![نیشخند]

YEK DOOST گفت...

سلام
ان یکی کامنتم که قالب جدیدتون را تبریک گفته بودم نیامده؟در هر حال قالب نو و زمستونی مبارک.از دیشب هم که زمستون به شکل واقعی شروع شد!

در ضمن مهسا2 جان در پست قبلی برایت کامنتی نوشته بودم و متن کلیپ موردنظرت را.


بارون مبارک

PeMi گفت...

دوست عزیز یک دوست :
نه عزیز . کامنت دیگه ای جز اینایی که الان هست به دست من نرسیده بود .
ممنون از تبریک .

سدا گفت...

سلام چقد تنوع خوبه .قالبت شلوغ هست ولی این شلوغی بد نیست چون رنگهای bloggerهمیشه یه جورایی ماته حالام که زمستونیش کردی واز رنگهای سفید وابی وخاکستری استفاده کردی اگه ساده تر بشه خیلی بی روح مبشه .

YEK DOOST گفت...

خواهش می کنم اقای پیمان
خواستم اضافه کنم قالبتون خیلی هم خوش قدم بوده، تا گذاشتید، باران امد!قدر قالبتون را بدونید!
..چه هوای نازی شده...عحب بارون نازی..همه چیز در نظرم نازتر شده!
[لبخند]

YEK DOOST گفت...

اضافه:



درواقع هم برف هم بارون اومد

PeMi گفت...

دوست عزیز سدا :
ممنونم سدا جان از لطفت .

دوست عزیز یک دوست :
مرسی یک دوست عزیز ممنونم از لطفت.

مهسا2 گفت...

سلام یک دوست عزیز
مچکرم.خیلی خوشحال شدم.ولی منظور من از نزول بلای اسمانی امتحانات ترم اولمونه که جدیدا شروع شده.البته الان که دارم این کامنت و می نویسم تخصصی ها رو دادم تموم شدن و عمومی ها کماکان تشریف دارن تا حسابی به خدمتمون برسن.وگرنه برف و بارون که رحمت خدا هستن.ولی خب تا الان اینجا حتی یک قطره بارون هم نباریده چه برسه به برف!
راستی داداش پیمان قالب(درست نوشتم املاشو؟؟؟!!)خیلی نازه.از قبلیه بهتره.نوستالوزیکه.ادمو یاد برف میندازه(اه)باز درد دلم تازه شد
بای بای

سدا گفت...

پیمان جان اون اسکلته! زیاد جالب نیست الان بادقت دیدم.

رژین گفت...

قالب نو مبارک!
به قول یک دوست عزیز قالب خوش قدم بود!
آسمونم یادش افتاد زمستونه - بارید! الانم بارون داره میاد

شب و روز زمستونیتون بخیر

مریم گفت...

باسلام .آقا پیمان قالبتون خیلی خیلی قشنگه .آدم دلش وا میشه وقتی وب رو باز میکنه . طراحی اون فوق العادست .سلامت و موفق باشید .

PeMi گفت...

دوست عزیز مهسا 2 :
سلام و ممنون از نظرت ، مرسی مهسا جان ، شما لطف داری ، بله درسته ، اومم...البته فکر کنم نوستالژیک صحیح تر باشه !

دوست عزیز سدا :
چشم سدا جان ، سعی می کنم که یه فکری به حال اون اسکلتا بکنم ! البته فکر می کردم کنار هر خوشی و سرزندگی یه علامت هشداری هم باشه جالبه ! بد نیست !

دوست عزیز روژین :
سلام ، ممنون از لطف شما خانوم رژین، بله درسته ! امیدوارم که سال 2011 سال خوب و خوش و سرشار از موفقیت برای بنیامین و همه ی بنیامینی ها باشه !

دوست عزیز مریم :
سلام مریم خانوم ، مرسی که سر زدین و ممنون بابت لطف زیادتون .

بهارک - ترانه واژه گفت...

سلام:
خوبی پیمان جان؟
قالب نو مبارک...خیلی قشنگه...مخصوصا" اسکلتاش!!!(با تعبیری که خودت ازش گفتی البته...)
با یک دوست جان موافقم قالب وبت خیلی خوش قدم بوده...هوا بارونیه...

PeMi گفت...

دوست عزیز بهارک :
سلام ! مرسی ممنون بهارک جان ! آره این مدل هوا رو خیلی دوست دارم ! عالیه !
ممنون از لطفت.

مهسا2 گفت...

سلام.می دونم پیمان جان ولی نتونستم صدای/d3/ رو رو صفحه کلید پیدا کنم.شما به بزرگی خودتون ببخشید دیگه
(شکلی که نیشش تا بناگوش بازه).
اینم واسه اینکه نگید من بی سوادم دیگه..... بای بای

PeMi گفت...

دوست عزیز مهسا2 :
ممنون از لطفت مهسا خانوم . شما استاد ما هستین ! D:

سدا گفت...

با این تعبیر فلسفیت اسکلتا جالب شد انگار راست گفتن هیچ چیزی تو دنیا نه خوبه نه بد فقط تعابیر متفاوته !

YEK DOOST گفت...

سلام بچه ها

مرسی مهسا 2 جان.به امتحان میگن بلای اسمانی .امیدوارم با موفقیت پشت سر بگذاری

این اسکلتی که ازش حرف می زنید کجاست؟من که چیزی ندیدم.
فقط صورت یک پیرمرد 3000 ساله در ابشار دیده میشه به صورت افقی قرار گرفته.سمت چپ در قسمت پایینی ابشار...منظورتون اینه؟؟؟...حالت چهره اش وحشتناکه...

غزل گفت...

دروووود فراوان به همه بنیامینی هااا
هووورااااا
قالبو عوض کردی خیییلیییی قشنگه!!!

زمستون قشنگترین فصله...

نامه ی بنیامینم که خیلی قشنگ بود...بلاخره اسم منو به زبون اورد!

سوسک خسته گفت...

بنی جن برو شماریه 2 اعلامیه ت.
چقده اینو بخونم حفظش شدم.میگی نه بیا امتحان بگیر نمرم بیس میشه. اثلن از همه یه بچه ها امتحان بگیر همشون بیس میشن همه شو حفظن
بعدشم بنی جن عمر سوسکا کوتاس مثه برگای پائیزی فرتی میریزنا .تا دیر نشده شماره 2 رو برو!

YEK DOOST گفت...

سلام



قالبتون خیلی حس خوبی داره. ان عکس از بنیامین که در هدر قرار دادید کاملا جالبه و متناسبه.فقط خدا کنه سرما نخوره!

نگفتید کدام اسکلت ها؟؟؟من خیلی دقت کردم اما هیچ اسکلتی نمی بینم...بگید کجاست؟؟؟؟

تصویر ان پیرمرد را می بینید؟؟؟در ابشار هست

در ضمن گفتید قالب ازمایشی هست.خواهشا تغییرش ندید.می ترسم قالب را بردارید و دوباره خشکسالی بشه!!!!خیلی خرافاتی شدم!
همین خوبه عوضش نکنید.




شماره ۱۸ رمزگشایی نشد؟من که فکرم به هیچ جا نرسید ولی تردیدی ندارم معنی خاصی داره



مرسی

YEK DOOST گفت...

ادامه:
سلام


در مورد قالب جدید:


ستونهای سفید روی زمینه ابی خیلی ارامش بخشه..منو یاد اسمان ابری می اندازه.ابرهای بزرگی که روی پهنه اسمان شناورند[لبخند]ابی ان هم همرنگ ابی اسمانه وقتی که ابری میشه!

يلدا گفت...

ميشه مصاحبه بنيامين با مجله زندگي ايراني رو بذاريد؟ عكس هاي قشنگي داره

يلدا گفت...

ميشه مصاحبه بنيامين با مجله زندگي ايراني رو بذاريد؟ عكس هاي قشنگي داره

PeMi گفت...

دوست عزیز یلدا :
من به مجله دسترسی ندارم اما در وبلاگ ترانه واژه موجود هست . میتونید اونجا مشاهده کنید !
و البته شاید با کسب اجازه از خودشون روی باشگاه هم قرار بدم مصاحبه رو.
ممنون از شما.
http://taranvazh.blogfa.com

مهسا2 گفت...

یک دوست جان پیدا کردی اسکلت هارو؟
تو قسمتهای کناری وب یه جایی لابه لای اون قلبها و ستاره ها و گلها و یه چیزایی که شبیه شکلات و ابنباته(من خیلی به شیرینیجات علاقه دارم و همیشه همه چیزو شبیه شکلات می بینم)یه ارم دزدان دریایی خوشگل و بامزه هم هست.
اگه پیداشون کردین که هیچ.اما اگه هنوز ندیدین این نشونیشه.
بای بای

YEK DOOST گفت...

بچه ها برف اومد!

چقدر که خوشگل و ناز بود....من به معنای واقعی لذت بردم و شاد شدم و برای دقایقی خودم را ،کامل بدون هیچ شکستگی یا ترک خوردگی یا لب پریدگی!، پیدا کردم و از ملاقات خودم کلی خوشح_____ال شدم
...کاش ادامه پیدا می کرد
البته از پشت پنجره نگاه میکردم(چون سرما خورده ام ریه هام درگیره.)
ولی لذت دنیا را بردم....لذتی که این بار از برف بردم, هیچوقت نبرده بودم

همین الان به یک دوست بنیامینی خیلی عزیزی گفتم تا می تونی از برف لذت ببر چون زیباست ولی معلوم نیست تکرار بشه، مثل کنسرت های بنیامین!
(هر چند که نتونستم برم اما خب می دونم چطور بوده!بار اخر را واقعا واقعا واقعا جدا داشتم می رفتم ،اما نشد.همون چیزی که میگن! قسمت نبود.
امیدوارم کنسرتش همان چند ماه دیگه که اقای رجب پور گفتن باشه تا من بتونم حتما برم.فقط زودتر نباشه چون نمی تونم برم)




اقای پیمان تروخدا این قالب تون را تغییر ندید.ازمایشی یا غیر ازمایشی!..حس و حال خیلی قشنگش به کنار .خیلی خوش قدم بوده.حتی برف هم اومد!
....واقعا دارم معتقد میشم یک ارتباط پنهان و ماورایی بین قالب شما و این باران ها و برف ها وجود داره!حالا خرافات یا غیر خرافات[نیشخند]
....من می ترسم .عوضش نکنید!

تازه!فهمیدم که تصویر پیرمرد سالخورده ای که در ابشار می بینم چی هست....روح ابشاره....از جنس اب....تازه فهمیدم!وکلی هم خوشم اومد!








فقط از برف بگو!

YEK DOOST گفت...

سلام مهسا(2)جان.مرسی از جوابت.بالاخره یک مهربان پیدا شد جواب من را بده
راستش نه ! ندیدم...هر چی نگاه می کنم هیچی نمی بینم
قلب و شیرینی و ستاره و گل هم نمی بینم.فقط درخت های انبوه می بینم،اگر منظورتون طرف چپ عکسه.
طرف راست هم که عکس بنیامین هست

عجیبه !چرا من هر کاری می کنم نمی بینم!...مگه منظورتون هدر نیست؟؟؟
شما روح ابشار را می بینید؟؟؟خیلی جالبه..خواستید بگم کجا




ولی خیلی عکس جالبیه...هم مفهوم و هم حال و هوا.....روحم تازه میشه وقتی حس می کنم تو اون فضا هستم

.....بنیامین هست که انگار از جنگلی انبوه عبور کرده و بعد، از ابشار و انهمه اب و برف گذشته . یعنی از یک سری ابهامات ذهنی عبور کرده و به اگاهی رسیده.حالت خسته ای داره که طبیعیه بعد از این همه. اثار برف و اب را داره که حاکی از سفر طولانی اش هست در مسیر اگاهی. اما به سلامت گذشته و حس رضایت بخشی را به بیننده(یعنی خودم.دیگران را نمی دونم) میده.خیلی ارامش بخشه ،رضایت بخشه از همه نظر.

خیلی عکس جالبیه.خیلی!خیلی جالب این عکس ها را انتخاب کردید

مهسا2 گفت...

یک دوست جان:
عزیزم منظورم هدر نبود.گفتم که قسمتهای کناری وب.راستش نمی دونم چی بهش میگن.زمینه ی وب رو نگاه کنی پیداش می کنی.همون شکل های خاکستری که LOVE از این جور چیزا توش هست دیگه.
بای بای

YEK DOOST گفت...

مهسا جان
سلام....خیلی ممنونم از توضیحتون
تازه فهمیدم چرا من نمی بینم!...چون من زمینه را کلا ابی خاکستری ساده دارم...احتمالا چیزی را که شما میگید در براوزر من نمایش داده نمیشه!

می دونید من فقط چی دارم ؟یک صفحه ابی خاکستری ساده با ستونهای سفید ساده که پست ها را در ان می نویسند و یک هدر(همان ابشار و دریاچه و جنگل و بنیامین).همین!
خیلی ممنونم که گفتی !حداقل دیگه سعی نمی کنم پیداشون کنم.دیوانه شدم از بس هدر را نگاه کردم و هیچی ندیدم[خنده]
خیلی متشکرم مهسا جان[گل]

ناشناس گفت...

"یه حرکت رو به جلو هست..."