جستجوی این وبلاگ

پنجشنبه، تیر ۲۴، ۱۳۸۹

~ گزارشی از کنسرت بنیامین در امریکا و کانادا + چند عکس جدید ~

با عرض سلام خدمت دوستان و علاقه مندان به بنیامین عزیز

گزارشی رو دیدم از مجله ی ایران جوان که چاپ تورنتو هست ، که از صفحه ی هواداران پیام شمس برداشتم ، گفتم حتما برای دوستان هم قطعا خوندنش بسیار جذاب خواهد بود !



و این که چند عکس جدید از بنیامین عزیز و تنظیم کننده ی ارکستر کنسرت های او در امریکا و کانادا ، پیام شمس ، به دستم رسید که خدمت دوستان عزیز تقدیم می کنم.


امیدوارم جالب بوده باشه براتون !
آرزوی تابستانی خوش برای همه ی بنیامینی های عزیز ، موفق باشید.

پ.ن : یک اشتباه در متن مجله دیده میشه که تصحیح می کنم : تنظیم کننده ی آلبوم 85 بنیامین پیام شمس نبوده ، بلکه نیما وارسته تنظیم ،میکس و مسترینگ آلبوم 85 رو انجام داد .

۵۶ نظر:

ناشناس گفت...

سلام آقا پيمان دمتون گرم تو اين اوضاع بيخبرى گل كاشتيد.

ماریا گفت...

خوش به حال شماها که تهران هستید
چون باالاخره بنیامین یا توی تابستون یا یه مدت دیگه براتون کنسرت میذاره
مای بیچاره که شهرستانیم چی؟؟باید ارزوی دیدن کنسرت بنیامین توی شهرمون رو به گور ببریم....خوش به حالتون........
دلم گرفت.........

YEK DOOST گفت...

اقای پیمان

چطور می تونم در کامنت باکس وبلاگتون مستقیما فارسی تایپ کنم؟چون باید
در یک محیط دیگه ,فارسی بنویسم و بعد کپی پیست کنم اینجا .در ضمن من فونت فارسی روی سیستمم ندارم.ممنون از راهنمایی تون

ــــــــــــــــــــ

من هر بار بی اختیار یاد داستان سیندرلا می افتم.هر بار که داستان بنیامین،داستان بنیامین و رجب پور را می شنوم و اتفاقاتی که می افته و خلاصه هر چی که میشه ،من ذهنم بی اختیار میره سروقت ماجرای زیبای سیندرلا و نامادری و ناخواهری هایش و شاهزاده و قصر و فرشته مهربان و....

این را خیلی وقت پیش در یک وبلاگ دیگه هم نوشتم.همان وقتی که اقای رجب پور میگفت برای کنسرت بنیامین در ایران سالن موجود نیست!!!.همین را گفتم.....می بینم باز حرفم درست درامده....انوقت هم گفتم داستان بنیامین داستان سیندرلا ست

سیندرلا همیشه کارهای سخت خانه را انجام می داد و نامادری و ناخواهری های نامهربان
زشت همیشه در حال تفریح و مهمانی بودند.اما همیشه همه امتیازات به انها می رسید...

....سیندرلا یکبار پنهانی و به کمک فرشته مهربان، به مهمانی شاهزاده رفت و از میان ان همه، شاهزاده یک دل نه صد دل عاشق سیندرلا شد.تمام شب شاهزاده فقط با سیندرلا رقصید..سیندرلا باید قبل از نیمه شب به خانه برمیگشت و از بس عجله داشت یک کفشش در پله های تالار قصر شاهزاده از پایش جا ماند.. خلاصه شاهزاده که فقط سیدرلا را می خواست، جارچی هایش را با همان لنگه کفشی که از سیندرلا داشت به تمام سرزمین فرستاد تا سیندرلا را پیدا کنند و این کفش به تنها کسی که خورد، سیندرلا بود!شاهزاده سیندرلایش را پیدا کرد... شاهزاده قصه با سیندرلا عروسی کرد و هفت شب و هفت روز در تمام سرزمین جشن گرفتند.....سیندرلا به قصر رفت و "از بس مهربان بود نامادری و ناخواهری هایش را هم به قصر برد!!!"

سیندرلا و شاهزاده تا همیشه با شادی با هم زندگی کردند

گفتم که شاهزاده همان" مردم" هستند که بنیامین را به قصر می برند و

جزییات داستان را خودتان با این ماجراها تطبیق بدید تا لذت کشف را از شما نگیرم...سیندرلا اخرش به قصر میره و او هست که نامادری و ناخواهری هایش را به قصر می بره و....



.....هر چی فکر میکنم شباهت زیادی بین سیندرلا و بنیامین وجود داره!داستان بنیامین همان داستان سیندرلا هست با تمام جزییاتش

PeMi گفت...

پاسخ دوست عزیز یک دوست :
دوست عزیز مشکلی با کامنت باکس وجود نداره ، فقط باید فونت فارسی روی سیستمتون نصب باشه..مثل بلاگفا نیست که فونت فارسی پیش فرض داشته باشه !
با نصب فونت فارسی بر روی سیستم عامل خودتون مشکل حل میشه .
موفق باشید.

درناز گفت...

سلام . خسته نباشید . مرسی .
راستی این موزیکی که روی وبتون گذاشتید رو خودشو دارین که روی وب بذارین ما بتونیم دانلود کنیم ؟!

مسعود داعی گفت...

پیمان عکسا خیلی باحاله...دمت گرم داداش

PeMi گفت...

پاسخ داداش مسعود :
آقا خیلی مخلصیم ! لطف کردی که سر زدی و نظر دادی داداش.
موفق باشی..

پاسخ دوست درناز :
بله ، این هم لینک دانلود آهنگ پس زمینه ی سایت ساخته ی پیام شمس :
خدمت شما :
http://www.archive.org/download/PayamShamsBackground/PayamShams.mp3

سدا گفت...

یک دوست عزیز با این داستان سیندلا کلی انرژی گرفتم فکر کنم تا شب هر وقت یادش بیفتم خندم بگیره .تشابه بنیامین وسیندرلا خیلی با مزه بود البته منظوری ندارم ناراحت نشو در ادبیات هر چیزی رو میتونی به چیز دیگه تشبیه کنی به شرطی که وجه شبه داشته باشه وجه شبه بنیامین وسیندرلا سخت کار کردنشونه؟ یا اینه که در کل یه عده ای دارن حقشونو میخورن وبعدا به حقشون میرسن به نظرت بنیامین اگه بخواد بیگدار به اب بزنه وبیاد سراغ شاهزاده یا( مردم) اصلا اجازه میدن بنیامینی وجود داشته باشه یا فعلا باید تو قصر واسه نامادریش کار کنه؟ خلاصه داستانت جالب بود بازم ازاین مطالب بنویس ولی در کل به نظرم بنیامین حال وروز خیلی خوبی داره وبه حقش رسیده وازا لان به بعد باید واسه ایندش برنامه ریزی کنه که پایانش مثل سیندرلا خوش باشه دختر من از 5سالگی تا 8یا9سالگی بنیامین گوش میداد ولی کم کم داره میره سراغ اهنگای رپ .بنیامین بعد دو البوم بایدمحتاطانه کار کنه که هم هواداری قدیمشو حفظ کنه همونایی که با خودش بزرگ شدن وهم از بین تین ایجر ها هوادار جذب کنه . این جمله از کتاب مائد های زمینی اندره ژید تقدیم به بنیامین وهواداراش مخصوصا یک دوست و پیمان عزیز ای کاش عظمت در نگاه تو باشد نه در انچه بدان می نگری .

سدا گفت...

راستی یک دوست عزیز تکرار میکنم من در کل منظورشمارو از داستان سیندرلا متوجه شدم خیلی هم خوب وقتی میگم خندم میگیره منظورم فقط ظاهر داستانه وگرنه منظورتو از این تحلیل متوجه شدم ونمیخواد خودتو زحمت بدی وجوابی به من بدی . هر چند شاید صددر صد موافق نباشم در کل تحلیلات جالبه بعد دو هفته با خوندن کامنتت انرژِی گرفتم با ارزوی موفقیت

YEK DOOST گفت...

#1

سلام سدا جان

خوشحالم که کامنتم باعث انرژی گرفتن و خندیدنت شد.امیدوارم همیشه پرخنده و پر انرژی باشی.دیگه خوشحالم که از بعد دیگه به حرفهام فکر کردی چون خیلی خوشم می اد هر چیز رو از ابعاد مختلف ببینم تا به یک نتیجه کلی تر برسم.ممنونم از بازخوردی که دادی. من هم به حرفهات فکر می کنم .من برای فکر کردن نیاز به مرور زمان دارم ولی چندتایی که فعلا به نظرم امد را بنویسم:

۱-در مورد کفایت کردن وجه شبه برای نشبیه هر چیزی به چیز دیگر در ادبیات: ایا این داستان بنیامین را می توانیم به زیبای خفته هم تشبیه کنیم یا کلاه قرمزی یا....؟مسلما نه! بین این ۲ داستان(سیندرلا ) شباهت زیادی نهفته هست.تعجب می کنم چطور ندیدید؟..به نظرم داستان سیندرلا حتی یک جورهایی سکریپت زندگی بنیامین هست.

YEK DOOST گفت...

#2

۲-در مورد اینکه به حقش رسیده، این بستگی به نگاه هر کسی داره.به نظر من باید دید چه جیزهایی را از او گرفتند و چه چیزهایی را به او دادند تا بتوانیم بگوییم واقعا به حقش رسیده یا نه...البته علاوه بر این ، برمی گرده به دیدگاه هر شخصی در مورد تعریف "موفقیت "و یا "حق ".شاید بعضی ها فکر کنند درامد فلان مبلغ در ماه یعنی موفقیت و یا اینکه چیزهای دیگری که از گفتنش معذورم.ولی راستش من اینطور فکر نمی کنم.البته میدونم افرادی که مثل من فکر کنند در جامعه ما خیلی کم هستند.معیارها و تعاریف حق و موفقیت ما دو نفر(من و شما) با هم فرق داره.به نظر من او خیلی هم از دست داده یعنی ازاو گرفته اند .چیز های باارزش که البته شاید به نظر بعضی ها ان چیز ها اصلا مهم نباشه.متوجه منظورم میشید؟

دیگه باید بپرسیم در مقایسه با چی یا با کی؟ایا فلان موقعیت بهترین شانس زندگی فلان شخص/بنیامین بوده و یا هست و یا خواهد بود؟؟؟



۳-در مورد سیر زندگی سیندرلا و بنیامین تطابق عجیبی وجود داره. مثلا بیرون دادن چند اهنگ که میگن لو رفته که من فکر نکنم واقعا اتفاقی بوده و برنامه ریزی پشت ان بوده(حالا اتفاقی هم بوده وضع تقریبا همین می شود) مثل پنهانی رفتن سیندرلا به شب نشینی شاهزاده هست که اتفاقا شاهزاده عاشق سیندرلا می شود و ..و ... وباعث ورق خوردن زندگی سیندرلا می شود که می شود استقبال اتفاقی مردم از کار بنیامین و معروفیت ناگهانی او و ورق خوردن زندگی اش

YEK DOOST گفت...

#4

۵-در مورد جمله آندره ژید/ عظمت در نگاه باشد نه عظمت در چیزی که به ان نگاه میکنیم :

به نظر من نگاه ما باید واقع بینانه باشه و نه ساده لوحانه و سطحی و چنین نگاه واقع بینانه و عمیق ودرست هست که عظمت داره و از حقارت دور هست...و هر چیزی در جای خود عظمت داره و اهمیت زیاد .به شرط انکه با نگاه ساده لوحانه و سطحی یا ناوارد خودمان ،عظمتش را از ان نگیریم..یاید از دید یک ادم وارد نگاه کنیم.مثلا به دلیل دانسته های من که business هست من هیچ نبوغ تجاری در اقای رجب پور نمی بینم و اصلا مثل دیگران در مقابل او انگشت به دهان ننشسته ام و بگم عجب می کند این مرد!( برعکس خیلی های دیگه که او را نابغه تجارت یا ابرمدیر فرض می کنند چون در مورد این موضوعات چیز زیادی نمی دانند).من نمی خواهم در مورد اقای رجب پور اینجا بحث کنم و دلم می خواهد حتی المقدور برای ایشان ارزش و احترام قائل شوم ولی از نظر بعد businessایشان خیلی معمولی هستند و به دلیل معمولی بودن شان و سطح معمولی کارشان و فکرشان به خیلی از ماموریت های برتر اصلا نمی اندیشند چه برسه که عمل کنند.در واقع من دارم با نگاهی با عظمت می بینم که دارم خرده میگیرم .اگر مثل خیلی های دیگه به دلیل ندانستن از پایین به بالا نگاه میکردم من میشدم کوتوله و ایشان غول.در هر حال من همیشه می خواهم واقع بین باشم.نگاه کردن با یک دوربین به چیزی و بعد خیالپردازی و توهم که ان چیز واقعا به همان اندازه بزرگ هست که در دوربینم میبینم فقط باعث گول خوردن ادم می شود و این عظمت در نگاه نیست بلکه حقارت نگاه هست.من دوست دارم همه چیز را با اندازه واقعی ببینم.اگر من بیایم و مثل خیلی ها که به خاطر عدم دانش business و تجاری خود، رجب پور را یک غول یا یک نابغه تجاری یا مدیریتی فرض کنم ،این حقارت در نگاه من هست نه عظمت....اقای رجب پور ممکن است قادر باشد کارچاق کنی کند ولی این خیلی اشتباه و ساده لوحانه و سطحی نگرانه هست که فکر می کنیم بنیامین را دارد با یک رولرویز به مقصد بهشت می برد!!!!(با تمام احترام به اقای رجب پور این را میگویم ولی معذرت نمی توانم دروغ بگویم)..دیگه اینکه به روال چیزها و سیستم در کشور ایران را میدانم.و می فهمم هر کسی که فلان جا نشسته اصلا به معنی بزرگی و شایستگی فوق العاده خودش نیست به دلیل روابط خاصش هست.ایران محل شایسته سالاری نیست محل رابطه سالاری و سیستم سالاری هست خصوصا در مبحث موسیقی پاپ که صد در صد سیاسی هست

سدا جان من نمی خوام وارد یک حرف هایی بشوم پس نمی توانم بیشتر توضیح بدم

YEK DOOST گفت...

#3

۴-شاید از اینکه سیندرلا یک دختر هست و بنیامین یک مرد ،از نظر شما تشبیه من خنده دار هست؟اما در اینجا هم چون مردم(شاهزاده) نقش فعال را بازی می کنند و در واقع انتخابگر هست و بنیامین انتخاب شده و به نحوی مفعول ،کاملا منطبق میشه به فرم yin & yang

-female &male

یا مونث و مذکر

پس مصداقش درسته.مردم (-yang-مذکر-male) بنیامین(yin-مونث-female)... چون مردم برگزیننده هستند و بنیامین برگزیده شده پس معنی ان درست هست

YEK DOOST گفت...

#7

۷-اقای رجب پور می گفت برای بنیامین سالن مناسب کنسرت نیست اما برای اریان بود و ساعت به ساعت کنسرت می دادند ایا این مثل کار سخت سیندرلا در خانه و به مهمانی رفتن نامادری و ناخواهری ها نیست؟مثل اینکه کارسخت و در خانه ماندن برای سیندرلا و مهمانی و امتیازات برای ناخواهری ها که توسط نامادری انجام میشد؟؟؟؟

۸-در ضمن به عقیده من اقای رجب پور برای بنیامین مادر نیست ،نامادری هست.البته این تقصیر اقای رجب پور نیست .تقصیر ماهیت اقای رجب پور چه به عنوان یک شخص چه به عنوان یک agent و به خاطر طرز تفکر ایشان هست.یعنی رجب پور نمی تواند به جز این باشد که هست.ولی این مسئله این واقعیت را تغییر نمیدهد که بالاخره او نامادری هست و نه مادر مهربان بنیامین



راستش دلم نمی خواهد بیشتر مثال بزنم و در جزییات برم چون میشه داستان های خاله زنکی که من علاقه ای به خاله زنک به نظر رسیدن ندارم ولی این باز باعث نمی شه که مثل همیشه در تمام جزییات دقیق نشوم و همه را زیر ذره بین نگذارم.فقط علاقه ای به بازگو کردن دریافته هایم ندارم



نمی دونم چرا از مسائل به این عمیقی و مهمی خنده تان گرفته و این را داستان بی معنی و بی ربط فرض میکنید؟به نظر من بعضی جاهای این داستان واقعا گریه داره و اصلا جنبه شوخی و طنز نداره...اصولا هیچکدام از این داستانها بچه گانه نیستند.هر کدام از انها می توانند نمایشنامه زندگی من ،شما ،بنیامین یا هر کس دیگه باشه پس کجا خنده اور هست؟!

در هر حال از اینکه شاد شدید و خندید واقعا خوشحالم چون خندیدن و شادمانی را دوست دارم.



۹-حرف اخر اقای رجب پور به صلاح برتر بنیامین فکر نمی کنه یعنی نمی تونه که بکنه.حالا دو حالت وجود داره یا این برای خود بنیامین مطرح هست یا نیست.

حالت اول،هست و بنیامین عمیق فکر می کنه و جایگاه واقعی خودش را می خواد . پس باید خودش به صلاح برتر خودش فکر کند و چنین توهماتی در باره اقای رجب پور و کلا خیلی های دیگر نداشته باشه و فریب ظواهر امر را هم نخوره .

حالت دوم نیست.پس دیگه هیچی.بنیامین هم می تونه به داستان سیندرلای من تا صبح بخنده و بگه آیدی YEK DOOSTهرزمان وقت کردید و از این طرف ها امدید لطفا یکی دیگه از این لطیفه های بامزه ات که تراوشات تخیلاتت هستند را بنویس تا کمی بخندم!

هر کدام انتخاب خودتان هست.متشکرم وبای.

YEK DOOST گفت...

#6

۶- به عقیده من دیدار سیندرلا و شاهزاده در چند مرحله تا حالاهم صورت گرفته و همچنان ادامه دارد.منظور دیدار فیریکی نیست که میگویید نمیگذارند.مثلا یک بار البوم ۸۵ هست که استقبال مردم باعث نجات از ورشکستی رجب پور و احیای اریان بوده که می شود تشبیه به عاشق شدن شاهزاده /مردم به بنیامین و به قصر بردن سیندرلا توسط مردم و متعاقبا به قصر بردن نامادری و ناخواهری ها توسط بنیامین/سیندرلا. بعد از ان همین کنسرت ها یک نمونه بارز ان هست....این اتفاق دارد دائما تکرار می شود و ادامه خواهد یافت.چون این سکریپت بنیامین هست.متوجه شدید؟

کلا خیلی از معروفیت فیزیکی رجب پور ناشی از معروفیت بنیامین بوده..

YEK DOOST گفت...

#8

۸-در ضمن به عقیده من اقای رجب پور برای بنیامین مادر نیست ،نامادری هست.البته این تقصیر اقای رجب پور نیست .تقصیر ماهیت اقای رجب پور چه به عنوان یک شخص چه به عنوان یک agent و به خاطر طرز تفکر ایشان هست.یعنی رجب پور نمی تواند به جز این باشد که هست.ولی این مسئله این واقعیت را تغییر نمیدهد که بالاخره او نامادری هست و نه مادر مهربان بنیامین



راستش دلم نمی خواهد بیشتر مثال بزنم و در جزییات برم چون میشه داستان های خاله زنکی که من علاقه ای به خاله زنک به نظر رسیدن ندارم ولی این باز باعث نمی شه که مثل همیشه در تمام جزییات دقیق نشوم و همه را زیر ذره بین نگذارم.فقط علاقه ای به بازگو کردن دریافته هایم ندارم



نمی دونم چرا از مسائل به این عمیقی و مهمی خنده تان گرفته و این را داستان بی معنی و بی ربط فرض میکنید؟به نظر من بعضی جاهای این داستان واقعا گریه داره و اصلا جنبه شوخی و طنز نداره...اصولا هیچکدام از این داستانها بچه گانه نیستند.هر کدام از انها می توانند نمایشنامه زندگی من ،شما ،بنیامین یا هر کس دیگه باشه پس کجا خنده اور هست؟!

در هر حال از اینکه شاد شدید و خندید واقعا خوشحالم چون خندیدن و شادمانی را دوست دارم.

YEK DOOST گفت...

#9

۹-حرف اخر
اقای رجب پور به صلاح برتر بنیامین فکر نمی کنه یعنی نمی تونه که بکنه.حالا دو حالت وجود داره یا این برای خود بنیامین مطرح هست یا نیست.

حالت اول،هست و بنیامین عمیق فکر می کنه و جایگاه واقعی خودش را می خواد . پس باید خودش به صلاح برتر خودش فکر کند و چنین توهماتی در باره اقای رجب پور و کلا خیلی های دیگر نداشته باشه و فریب ظواهر امر را هم نخوره .

حالت دوم نیست.پس دیگه هیچی.بنیامین هم می تونه به داستان سیندرلای من تا صبح بخنده و بگه آیدی YEK DOOSTهرزمان وقت کردید و از این طرف ها امدید لطفا یکی دیگه از این لطیفه های بامزه ات که تراوشات تخیلاتت هستند را بنویس تا کمی بخندم!!!!

هر کدام انتخاب خودتان هست.متشکرم وبای.

YEK DOOST گفت...

*

اقای پیمان از راهنمایی تون درباره فارسی نویسی ممنونم

ببخشید که طومار شد.راستش موقع نوشتن اصلا به نظرم بلند نبود والان دیدم چقدر زیاد شده!

YEK DOOST گفت...

*
در ضمن سدا جان گفتی جواب ندم و من دادم.الان این جمله ات را دیدم

تو هم موفق باشی وهمیشه شاد و خندان.این را هم بگم جواب من فقط به منظور توضیح بیشتر بود .فکر نکنی ناراحت شدم.همانطور که گفتم نگاه کردن از ابعد مختلف همیشه خوب و مفیده.ممنونم از فید بکی که دادی

سدا گفت...

یک دوست جان به نظرم دقیق شدن در مسائل کاری بنیامین و رجب پور واینکه رجب پور به بنیامین چی داده وچی گرفته دقیق شدن در زندگی خصوصی یک نفر هست بنیامین خودش عاقل وبالغ هست بیا این بحث رو کش ندیم از اون جمله اندره ژِید منظوری نداشتم همینجوری به ذهنم رسید به هر حال یکی از دلایلی که میام نوشته های این وبلاگو میخونم تحلیلای شما هست منظورم از خنده فقط ظاهر داستان بود همین !برام جالب بود قصد توهین نداشتم من فرصت دقت در مسائل کاری بنیامین رو ندارم رابطه اش با رجب پور مسائل شخصی وکاری هست ولی نظر شما محترم هست .ببخشید اگه ناراحت شدی امیدوارم بنیامین بخونه وتا حد امکان عمل

ناشناس گفت...

سلام یک دوست عزیز تمثیل جالبی است اما یه عالمه نکته می شه دربار ش گفت. که البته وقت ندارم بنویسم. اما نوشته های شما را دنبال می کنم.

رژین گفت...

درود بر شما یک دوست عزیز...

ترانه گفت...

سلام آقا پيمان
خوبی؟
خسته نباشي
عكسها خيلي قشنگ شدن.
در ضمن خوشحال می شم به من هم سر بزنی.
با آرزوی موفقیت [لبخند][گل]

مهسا گفت...

سلام!!!!!!!يك دوست عزيزم واقا زيبا و عالي بود كامنتت درباره ي سيندرلا و بنيامين و تشابه اونها خيلي جالب بود از روزي كه كامنت اولت رو خوندم تا حالا سه بار فيلم سيندرلا رو ديدم با اينكه قبلا ديده بودمش ولي اين بار جذابيت خاصي برام داشت!چند وقتي بود درباره ي هيچي فكر نكرده بودم ولي اينبار شديدا فكر كردم هركدوم از كامنتات رو چند بار خوندم بي نظير بود شايد تمام ناگفتنيها رو گفتي و هرچي كه نميشد به درستي فهميد ولي اين سيندرلا با اون يكي خيلي فرق داره!سيندرلا داستاني قدرت اختيار نداشت نميتونست از حق خودش دربرابر نامادريش دفاع كنه نميتونست حق خودش رو بگيره!اما بنيامين همه ي اينارو داره ميتونه با اختيار خودش هركاري رو انجام بده و بخاطر خيلي مسائل اعتراض كنه حتي اگه باهاش مخالفت كنن البته آبان ماهي ها هميشه تخيلاتشون قويه و تو توهم سير ميكنن كه خودم از اون دستم شايد اين يكي از توهماتم باشه
نظرت رو درباره ي حرفام ميخوام بدونم

مهسا گفت...

اصلا من فكر ميكنم خيلي از خواننده ها هم بخاطر بنيامين شناخته شدن نمونش همين احسان حق شناس يا ناظمي و .....
بنيامين خودش ميتونه بدون رجب پور هم كارش رو بچرخونه خيلي با استعداد تر از اين حرفاست و اينكه خودش ميدونه كه حقش داره يه جاهايي خورده ميشه در عجبم كه چرا هيچي بهشون نميگه؟؟؟؟؟؟؟چرا؟واقعا هرچي فكر ميكنم به جوابي نميرسم!!!اونشب تو برج ميلاد چرا به روي خودش هم نياورد كه چي داره پيش مياد؟يعني نميدونست كه توي كنسرتش چه خبره؟يعني نميدونست....
چرا به رجب پور نگفت كه مردم به خاطر اون اومدن و نبايد باهاشون بد رفتاري كرد؟البته منظورم همه نيست يه عده رو ميگم!هرچي بيشتر فكر ميكنم بيشتر دلم به حال بنيامين ميسوزه كه سرش رو انداخته پايين و ميدونه كه داره ازش سو استفاده ميشه و هيچي نميگه و سكوت كرده و .....

PeMi گفت...

پاسخ دوست عزیز مهسا :
واقعا همینطوره ، اون شب به نظر من بنیامین واقعا بی تقصیز بود و از رفتارش هم کاملا مشخص بود که ناراضی هست که بدون خداحافظی و ناگهانی میون اجرای آهنگ صحنه رو ترک کرد !!
البته من هم آبانی هستم !
آرزوی موفقیت برای بنیامین و بنیامینی ها .

سدا گفت...

این مشکلاتی که در زمینه برگزاری کنسرت بنیامین وجود داره به سیاستهای وزارت ارشاد برمیگرده به علت محبوبیت زیاد بنیامین مشکلات برای اون بیشتر هست مطمئنا هم بنیامین وهم رجب پور دوست دارن تو تهران ویا شهرای دیگه کنسرت داشته باشن حتما موانعی وجود داره در کشور ما اجازه نمیدن یک هنر مند جوان زیاد اوج بگیره بخصوص خواننده پاپ . این مسئله ربطی به بنیامین یا رجب پور نداره من حتا تو مدارس برای تحقیقم حق نداشتم اسم هنر مند خاصی رو بنویسم و از بچه ها در مورد اون سئوال کنم چون مدیر مدرسه پر سشنامه رو میخوند واشکال میگرفت یعنی حتا اینکه تو جامعه ما جوانان به همنر مندا علاقه نشون میدنو انکار میکردن ومیگفتن حق ندارید از بچه ها در مورد احساسشون بپر سید من از جزییات روابط رجب پور وبنیامین اطلاع ندارم ولی به نظرم یک همر مند بین امللی مثل بنیامین باید یک مدیر برنامه با نفوذ داشته باشه ونمی تونه به تنهایی کاراشو انجام بده چون پروسه تولید اثر پاپ در ایران خیلی پیچیده هست واصلا در کشورای خارجی هم همه هنرمندا مدیر برنامه دارن حالا رجب پور نباشه یکی دیگه کلا کلاس کاری بنیامین میاد پایین اگه بخواد همه کاراشو خودش انجام بده ولی من فکر میکنم شما دارید احساسی واز روی عدم اگاهی برخورد میکنید مگر شما از روابط پشت پرده بنیامین ورجب پور خبر دارید اصلا دخالت در این مسائل دخالت در زندگی خصوصی بنیامین هست اون خودش باید بادر نظر گرفتن شرایط تصمیم بگیره مطمئنا یکی برای اینکه چیزی به دست بیاره چیزی از دست میده بنیامینم فکر این چیزارو کرده واگرم روزی نخواد با رجب پور کار کنه همه جوانب رو سنجیده وتصمیم گرفته پس کاستیهایی که در زمینه کنسرت ویا ارتباط بنیامین با طرفداراش وجود داره مقصر اصلیش سیاستهای فرهنگی وزارت ارشاد هست نه کس دیگه دراخر هم احساسات پاک طرفدارای بنیامینو ستایش میکنم

سدا گفت...

.من مدتی با یک خواننده پاپ همکار بودم از مشکلات صدور مجوز وبرگزاری کنسرت تا حدودی خبر دارم خود رجب پور که فرد شناخته شده ای در ارشاد هست واسه یه کنسرت باید بیست جور تعهد بده تازه این مشکلات واسه همه خوانندها هست ولی چون بنیامین محبوب هست حساسیت روش بیشتره مشکلاتم بیشتر به چشم میاد .فقط اینو مطمئن هستم که یک هنر مند حالا هر کی با هواداراش زنده هست واونارو دوست داره ودوست داره به اونا عشق بده وعشق بگیره اگر اینطور نبود اصلا هنر مند نمیشد

علي رحيمي کناري گفت...

با سلام خدمت علاقه مندان موسيقي،دوستان عزيز هوادار بنيامين بهادري

وب سايت رسمي هواداران بنيامين بهادري
http://BenyaminFans.Ir

با > خبر داغ و کاملا اختصاصي؛کنسرت بنيامين بهادري از تاريخ ۴مرداد ۸۹ در جزيره کيش < به روزرساني شد

منتظر بازديد و نظرات شما علاقه مندان موسيقي،دوستان عزيز هوادار بنيامين بهادري عزيز هستيم.

با تشکر از همه ي شما

علي رحيمي کناري،مدير BenyaminFans.Ir

پيمان جان،اينو بذار رو وبت تا بازديدکنندگان مطلع بشن

khatab be seda گفت...

seda shoma aval befahm baghiyee chi migan bad nazar bede!
khube inja modire jadid peyida karde!!!!!!! ke bekon nakon darbiyare!!!!!
nazaret vase khodet mohtarame vali lahnet parkhashgare
rajapuro bishtaria mishnasan ehtiyaji be sokhangu nadare

dar hadde nazar dadan hagh dari nazareto benvisi vali nemitonin vase digaran taiine taklif konin choon zaye kardane hogoughe digarane

پگاه گفت...

سلام آقا پيمان
اومدم فقط خسته نباشيد بگم و ازتون تشكر كنم كه مارو از بنيامين بيخبر نميذارين همين مهربان من......همين

PeMi گفت...

پاسخ دوست عزیز پگاه :
سلام و ممنون از لطفتون خانوم پگاه .
آرزوی بهترین ها رو برای بنیامین و هواداراش دارم ، موفق باشید.

ناشناس گفت...

سدا شما از مخالفت با بقيه لذت ميبري نكنه شما رو آقاي رجب پور علم كرده كه هواشو داشته باشيد؟دليلي نميبينم كه بدون شناخت كافي ازش حمايتش ميكني بنيامين اگه ميفهميد تا حالا بي خيالش شده بود
فكر كرديد بنيامين واسه دل ما ميخونه؟كيش كلاسش از بقيه ي جاها بيشتره پول هم راحت توش در ميارن واسه همينه رفته اونجا وگرنه دل هوادارا سيري چنده؟شماهاهم دلتون الكي خوشه

پگاه گفت...

سلام سلام
من برگشتم با يه سوپرايز براي بنياميني ها!

YEK DOOST گفت...

#1
سلام مهسا جان

اشاره به یک نکته خیلی مهم و حیاتی کردی که کلید مشکل هم هست

گفتی:

"سيندرلا داستاني قدرت اختيار نداشت.......اما بنيامين همه ي اينارو داره ميتونه با اختيار خودش هركاري رو انجام بده......"

"""قدرت انتخاب و اختیار"""!کاملا درسته . یک ویژگی بارز داستان سیندرلا همان بی اختیار بودنش هست.انگار همیشه تو زندانه تو قفسه.بهش ظلم میشه ولی قدرت دفاع نداره .حامی هم نداره.قدرت انتخاب هم نداره.چارچوب های ظالمانه و تحمیلی و تنگ در تمام زندگی اش وجود داره و احساس می شه.سیندرلا محکوم به تحمل سرنوشت اش هست

..تا اینکه فقط یک جا! از قدرت انتخاب محدودی که پیدا می کنه نهایت استفاده را می کنه که همان میشه نقطه عطف همه چیز.همانجایی هست که زندگی اش ورق می خوره و همه چیز درست میشه.انجایی که می فهمه شاهزاده داره یک مهمانی میده و دلش می خواد که بره که البته اجازه نداره.اینجا یک دست یاری گر پیدا میشه .همان پری مهربان.فرشته که کدو تتبل را کالسکه بلورین می کنه .موش ها را سورچی.لباس مندرسش را به لباس شب نشینی و....(بدون این دست یاریگر ازادی سیندرلا ممکن نیست ولی به نظر من این دست پیدا میشه چون خود سیندرلا در این مقطع تصمیم گرفته که از قفس بیرون بیاد.یعنی اول اراده خودش هست و بعد اسبابش جور می شه )

YEK DOOST گفت...

#2

و لی نکته خیلی جالب اینه که حتی باز اینجا هم ،محدودیت و چارچوب برای سیندرلا وجود داره .چون همه این چیز ها فقط و فقط تا نیمه شب برقرار هستند و نیمه شب همه چیز برمیگرده به شکل اصلی خودش و پری به سیندرلا میگه باید قبل از نیمه شب برگردی خانه!!!...البته در اینجا سیندرلا کمال استفاده را از همین اختیار نسبی و فرصت محدود خودش که داره می کنه و میره به شب نشینی ،که زندگی اش را ورق می زنه و کل داستان عوض می شه

اصولا هر کدام از ما در حال بازی کردن یک نمایشنامه خاص در زندگی مان هستیم.فقط موضوع بنیامین نیست....و تا وقتی که به نمایشنامه اگاهی کامل پیدا نکنیم اختیاری نداریم و پشت سر هم ان نمایشنامه را بازی می کنیم....در مورد بنیامین مثلا بارها داستان سیندرلا تکرار شده و تکرار میشه...

من هم خودم نمایشنامه ای که زیاد بازی کردم و می کنم"زیبای خفته " هست...هر نمایشنامه ای نقاط خوب داره و بد داره یک جاهایی تاوان میدیم و یک جاهایی سود می بریم.نکته این نیست.نکته اسیر بودن ما در یک سری جریانات خاص هست که دائما تکرار میشه.اینکه از قدرت اختیارمون استفاده نمی کنیم فقط طبق متن نمایشنامه زندگی می کنیم.ما قربانی میشیم

....اشاره کردید به انتخاب و قدرت اختیار .کاملا درسته ولی این اول مستلزم اگاهی پیدا کردن ما به متن نمایشنامه و یا از ان مهمتر اگاهی پیدا کردن به وجود یک نمایشنامه هست.من به همین دلیل اینها را گفتم و نوشتم .وقتی بنیامین بدونه چه نمایشنامه ای در حال اجرا هست حودش اختیار خودش را بکار می گیره به هر نحوی که دوست داره از این نمایشنامه خارج میشه

نکته اینه اول اگاهی پیدا کردن و دوم استفاده از قدرت انتخاب خودمان.

YEK DOOST گفت...

#4

--------------------------------------------------------------------------------


راستی یک سوال.دقیقا تو کنسرت بنیامین ان شب چه اتفاقی افتاد که همه از ان حرف می زنند ولی هیچکس نمیگه دقیقا چی شد.من که انجا نبودم.اگه شد لطفا بگید چی شد...فقط در یک وبسایت خواندم که هر کسی در صندلی اش تکان می خورد با چوب می زدند توی سرش.نمی دونم این یک تمثیله یا واقعا همینطور بوده؟

البته اینها قابل پیش بینی بود .تقصیر بنیامین که اصلا نبوده .این را من هم می فهمم .تقصیر رجب پور هم نبوده چون مملکت مان را که می دونید چطوره.همه قربانی هستیم.ولی باز سیندرلا به ما یاد میده که حتی یک قربانی تنها و ضعیف هم مثل او می تونه چیزها را عوض کنه

حالا که حرفش پیش امد.سیندرلا برای همه ما درس داره!

مهسا جان کامنت تو هم برای من خیلی زیبا بود .افرین!خیلی از درک بالای تو لذت بردم.این حرفت واقعا اندازه دنیا می ارزه

خیلی ممنونم و بهترینها


--------------------------------------------------------------------------------


این را هم یکبار دیگه بگم.من هم می دانم یک سیستم وجود داره مثل قفس سیندرلا. من هم می دونم. من هم می دونم یک جاهایی یعنی خیلی جاها این سیستم اجتناب ناپذیر میشه.ولی با انتخاب های درست میشه بهترین استفاده را برد و کمترین ضرر.من می دونم که باید در زندگی چیز هایی را بدی تا چیزهای را به دست بیاری تازه اگه بیاری.بدون دادن هیچ چیز ، گرفتن ممکن نیست.

من حرفم چیز دیگه هست.من میگم ادم باید چیزهایی را هزینه کنه که کم اهمیت هستند.از ارزش های مهم نمیشه گذشت بخاطر هیچ چیزی.انها را نباید داد تا چیز هایی را گرفت.اینجا نیاز به زحمت- فکر -هوش -خلاقیت وخیلی چیز ها هست.

درست به همین خاطره بیشتر ادمهای موفق را که می بینیم احساس بدبختی می کنند .می دونید چرا؟؟؟چون برای رسیدن به ان موفقیت ها چیزهایی را هزینه کردند و از دست دادند که با ارزش بودند.موفق شده اند ولی زندگی شون معنا نداره.زیبا نیست چون خالی شده...من تمام قصدم و حرفم اینه این اتفاق برای بنیامین نیفته.بنیامین باید مراقب باشه که چه چیزهایی را هزینه می کنه و چه چیز هایی را از او میگیرند.امیدوارم متوجه حرفم شده باشید خانم سدای عزیز.بنیامین نباید چیزهای مهم و ارزش ها را هزینه کنه!



ببخشید من باز کامنت هایم خیلی طولانی شد.قول میدم تا مدت مدیدی سکوت کنم.شاید هم تا همیشه....من حرفم را زدم امیدوارم درک بشه



خیلی متشکرم و بای.

سدا گفت...

عزیزم منو هیچ کس علم نکرده هم من وهم شما از مسائل بی خبریم سالها پیش در جایی از بنیامین حرف میزدم همه میگفتن این حرفای تو نیست خودش به تو گفته اینارو بگی. تصمیم گرفتم چیزی نگم چون اونجوری بنیامین خراب میشد الانم دیگه چیزی نمیگم. مطمئن باشید شما بهتر از بنیامین رجب پورو نمیشناسید منم نمیشناسم اصلا گیریم رجب پور ادم بد دلیل نمیشه تو روابط کاری وحرفه ای با بتنیامین هم بدباشه برای همین ازش بد گویی بی دلیل نمیکنم اما به نظرم دخالت در مسائل کاری وحرفه ای یک نفر از روی عدم اگاهی درست نیست حالا خود دانید اینجا یک فضای ازاد هست هر کس میتونه نظرش رو بگه همونطور که شما نظرتونو گفتید منم نظراتم این بود اگه با شما فرق دارم به خاطر بنیامین هست که از همه قشر وسنی هوادار داره حالا شاید از یک قشری کمتر یه قشری بیشتر باور کنید صبح با صدای بنیامین بیدار شدم همسایه پایین ما اقای 45 ساله هست صبحها با بنیامین 85میره سرکار بعد نوبت دخترمه هر روز باید صدای بنیامین تو خونه ما باشه چون وقتی 5 سالش بود والبوم بنیامین تازه اومده بود فقط با صدای بنیامین میخوابید اینقدر که صداش ارام بخش بود واسش حکم خواب اور رو داشت امید وارم بنیامین همیشه موفق باشه با هر مدیر برنامه ای از این به بعدم اگه اهنگی بیرون بده یا کاری کنه که ارزش قضاوت داشته باشه نظرمو میگم چون این نظرات به دردش میخوره نه چیزای دیگه در ضمن مقصر من بودم نه شما چون هر کس باید جایگاهشو بدونه وهر سخن جایی وهر نکته مکانی دارد

YEK DOOST گفت...

سلام اقای پیمان عزیز

ببخشیدانگار من بعضی کامنتهای دیشبم را تکراری فرستادم .اگه میشه ۳ تا اخر را حذف کنید(تکراری هستند) که میشن:



Tuesday, July 20, 2010 1:15:00 AM
#3

Tuesday, July 20, 2010 1:17:00 AM
#A

Tuesday, July 20, 2010 1:19:00 AM
#B


ممنونم

نیلوفر گفت...

یک دوست جونم من با حرفهات موافقم ولی این رو میدونم که خود بنیامین هم راضی هست چیزی باب میلش نباشه زمین و زمان رو به هم میدوزه الان هم افتاده رو دوره پول جمع کردن البته ببخشید که این طور صریح میگم .
من قبلا مثل تو فکر میکردم که اینکه باید مراقب باشه یه طوری می خواستم اگاهش کنم ولی بعدا متوجه شدم که کاملا بر عکس هست .حالابمونه چه طوری
اگه طرفداران گرامی از حرفم ناراحت شدند شرمنده اینو واسه یک دوست نوشتم چون معلومه که باهوشه .

YEK DOOST گفت...

این را هم توضیح بدم که منظور من از "نمایشنامه خارج شدن"، این نیست که از رابطه خاصی مثلا با اقای رجب پور یا x یا y خارج بشه یا نشه.اینها تصمیمات خود شخص هستند .منظور من این بود که دیگه ناخود اگاه ان نقش را بازی نکنه.یعنی از ان رل/نقش خارج بشه.ادم در روابط قدیمی خودش هم می تونه از نقش قدیمی خودش خارج بشه.

ممنونم

88 گفت...

سلام.عجب حرفايي هست اين جا.فقط يه چيز بگم:يك دوست جان از حرفاتون معلومه كه با بنده هنوز قهريد وخيليم دلخوريد.من كه يه بار ازتون معذرت خواهي كرده بودم.ولي تا اومدم ببينم چي شده شماگفته بودين حلال نميكنين.اخه من اون موقع امتحان داشتم وقت ازاد نداشتم.ولي شما چيز ديگه اي فكر كرده بودين.در هر حال من با هيچ كسي هيچ وقت قهر نميكنم. با شما هم اشتي بودم.وقتي با ابجيم قهر ميكردم بعد چند ساعت دست ميداديمو ميگفتيم اشتي اشتي اشتي فردا ميريم تو كشتي.حالا ميتونين بي محل كنين يا اشتي.

لیلا گفت...

اول تشکر از پیمان به خاطر پوشش خیلی خوب تور بنیامین و یه خسته نباشید خیلی جانانه،چون تو این مدت هیچ کدوم از طرفدارای ایشون نبودنشون رو حس نکردن و همیشه در جریان اخبار مربوط به ایشون قرار میگرفتن.....درسته دیر شد ولی مرسی....
دیر شد، چون دوست نداشتم دیگه اینور ها پیدام شه....و هستم، چون فکر میکنم به عنوان یه طرفدار عام منم باید نظرم رو بگم.
گاهی آدم فراموش میکنه اینجا وب طرفدارای بنیامینه....من هم با انتقاد موافقم،به قول بزرگی هرگز از کسی که تاییدم کردچیزی نیاموختم،ولی انتقاد در صورتی که محلی براش وجود داشته باشه...اگه مشکلی پیش نمیاد میخواستم عرض کنم این مقایسه ی یه قصه با شرایط کنونی اصلاً جالب نیست،و صحبت هایی که متعاقبش مطرح شد.... ....خود من هم خیلی مواقع با خیلی مسائل مربوط به بنیامین موافق نبودم،و مطرح هم کردم،احساس میکنم چگونگی مطرح شدن چنین مسائلی خیلی خیلی مهم هستن....این نوع مطرح کردن، هست که سطح فکر ما رو تعیین میکنه،نظریه پردازی هایی اینچنین دور از ذهن،نه برای ما خوبه و نه برای بنیامین بهادری،که ما به عنوان یه هنرمند روشنفکر قبولش داریم.....حالا اینکه تو بعضی تصمیم گیری ها باشون موافق باشیم یا مخالف ، فرق میکنه....و روش مطرح کردنمونه که دوباره مارک میشه..... وگرنه من هم با مدیر برنامه ای مثل جناب رجب پور موافق نیستم.....توی ذهن خودم هم میگم که برای این حرفم فکت محکم دارم،شاید حداقل 10 تا مورد رو بتونم نام ببرم.....ولی ممکنه یکی این وسط پیدا بشه بگه به شما چه مربوط؟این طرف خودش میدونه داره چکار میکنه....خوب من دیگه حرفی نمیمونه برام. کما اینکه بارها این حرف رو شنیدم............بدون تعارف بگم این مقایسه ی قصه ی سیندرلا ،با جناب بهادری من رو به شدت آزرد....

YEK DOOST گفت...

نیلوفر عزیزم سلام.ممنونم از کامنتت.بله من هم اینها را شنیدم وفکر میکنم حداقل تا حدودی، حقیقت داره.البته اصلا نه بنیامین را می شناسم و نه رجب پور و نه هیچ کس دیگه یعنی هیچ گونه ارتباطی ندارم نه مستقیم و نه غیر مستقیم.حرف هات را کاملا درک کردم و فهمیدم.ولی قضیه یک چیز دیگه هست.من خودم در زندگی ام کمک هایی گرفتم و راهنمایی هایی گرفتم از افرادی که فقط رهگذربودند.یعنی هیچ چیزی در ازای کمک هاشون نمی خواستند.فقط ظاهر می شدند , کمک کردند و رفتند.کمک هایی که خیلی بزرگ بودند.هیچوقت رازش را نفهمیدم فقط می دونم یک نیروی خیلی مثبت در کار بوده.فکر کن یک کار غیر ممکن که فقط ۲ یا ۳ یا ۴ نفر حداکثر بتوانند ان کارها را کنند یا ان درها را باز کنند و هر بار یکی از چنین افرادی، اتفاقا سر راه من قرار می گرفتندو کمکشان را می کردند و می رفتندواین خیلی تکرار شده .....من خودم را تماما مدیون این نیرو می دونم و این نیرو هست که به من گفت اینها را بنویسم.
راستش من هم فکر می کنم حرف های شما راسته و بنیامین تغییراتی کرده.شاید اگه دست خودم بودم اصلا اینها را نمی گفتم .چون دوست ندارم مورد توهین یا مسخره یک عده ای قرار بگیرم که هیچ اعتقادی به انها ندارم چه اخلاقی چه فکری.اما ان نیرو به من میگه باید می گفتم،که حرف هایم بی تاثیر نیست.و اگه حرف هام قدرتی داشته باشه قدرت همان هست و نه من.

این نیرو هر وقت هر کاری را به من امر کنه بی چون و چرا انجام میدم.مهم هم نیست که چه اتفاقی برای خودم بیفته



راستش اصلا فکر نمی کنم کسی دلیل هام را بفهمه یا باور کنه چون برای همه این دلیلم بی مفهوم هستند .انگار دارم از عصر حجر با ایما و اشاره افسانه میگم!!!!.ولی برای من هیچ شکی نیست چون تظاهرات مادی این نیرو کاملا وجود داشته و داره.و من فقط به خاطر ان هست که این حرف ها را زدم.و نمی دونم چرا ولی حس خیلی قوی دارم که حرف هایم تاثیر می کنه.اگر هم نکنه من مامور بودم و معذور.من کارم را انجام دادم.الان هم احساس خوبی و سبکی می کنم



من حتی اینها را به طور خصوصی در میل هم برای بنیامین ننوشتم چون نخواستم حمل بر نیت خاصی بشه و مورد سو تفاهم قرار بگیرم.بخاطر همین ،اینجا را انتخاب کردم

باز بگم از کامنتت و راهنمایی ات خیلی خیلی ممنونم.من قدرش را فهمیدم.خیلی برات ارزوی موفقیت و شادی دارم



از اقای پیمان هم خیلی خیلی تشکر می کنم که این فرصت را دادند و در واقع به همه میدن. واقعا بابت وبلاگشون باید تبریک بگیم که این قدر ظرفیت و وسعت و عمق نظر داره.حس می کنم مثل یک اقیانوس عمیقه و بی کرانه


----------


اقا/خانم ۸۸ عزیز.من قهر نیستم.باور کنید نیستم.فقط ان موقع خیلی ناراحت شده بودم از برخوردهای مغرضانه و حق کشی هایی که داشتند اعمال می کردند و خیلی دلخور بودم.البته ان اتفاقها نهایتا یک خوبی داشت ، اینکه همه کس غربال شدند حداقل برای من.خیر و شر از هم جدا شدند.راه خیر از راه شر.

من شما را حلال کردم.امیدوارم شما هم حلال کنید

همیشه سربلند و موفق باشید

YEK DOOST گفت...

خانم لیلا نظرتون برای خودتون محترمه

چرا فکر می کنید زبان شما مناسبترین و زیباترین زبان هست؟!ایا این نشانه روشنفکری شما ست؟!

من هم بیشتر مواقع زبان شما را دوست نداشتم و با عقایدتون اصلا یا نظریه ردازی ها یا بیان تون .یا اینکه چیزی می نوشتید و میگفتید امشب از اون شب هاست!این یعنی چی؟یعنی برخی شبها کنترل بر روی افکار یا گفتارتون ندارید؟!موافق نبودم ولی چون انقدر وسعت نظر دارم و دنیا دیده هستم به قول خودتان" به من چه مربوطه"!

اینکه چه چیزی به یک نفر مربوط هست یا نیست را نه شما و نه هیچکس دیگه تعیین نمی کنه.می تونم بپرسم طبق کدام جایگاه مقام یا خصلت تون یا شایستگی تون این اجازه را به خودتون دادید؟



تا حالا نشنیده بودم "به شما چه مربوطه" و سطحی بودن نشانه روشنفکری باشه مگر از نوع اخیر ایرانی ان!

YEK DOOST گفت...

تصحیح:



.یا اینکه چیزی می نوشتید و میگفتید"""" امشب از اون شب هاست!می خواهید نظرم را تایید نکنید!!"""""
این یعنی چی؟یعنی برخی شبها کنترل بر روی افکار یا گفتارتون ندارید؟!

لیلا گفت...

نمیخوام ادامه بدم با علم به اینکه به اینجا میرسیم نظر گذاشتم....
یک دوست عزیز من فقط نظرم رو گفتم،دقت به نوشتم نکردید گفتم من با این جمله مورد خطاب قرار گرفتم"به شما چه مربوط"حرف خودم این نیست ...دلیلی برای اینهمه توهین شما وجود نداره....من از همون اول هم عرض کردم من فقط نظرم رو میگم،من کی گفتم مناسب ترین زبان رو دارم؟ خوشحالم که صحبت های قبلیم تو ذهنتون مونده .....خیلی خوبه که آدم مورد توجه مخالفانش باشه....عرض کردم ،از موافقانم و تایید کنندگانم چیزی نمی آموزم.....در ضمن ایران امروز و دیروز نداره....سرزمین مادری من کشوری هست با تمدنی به قدمت تمدن بشر.....اینکه سختی ها گاهی شرایطی رو بر رفتار آدمها حکمفرما میکنه،چیز دیگه ایه که مربوط به نام مقدس وطن نیست....

پگاه گفت...

سلام به همگى
من نميدونم چرا جديدا ما طرفدارا يه مسئله رو مطرح ميكنيم و بعد هي كشش ميديم!
واقعا كاري جز گير دادن به افراد نداريد؟
واقعا معذرت ميخوام كه اينقدر رك صحبت ميكنم اما ما افتاديم به جون هم و هردفعه يكي ديگري رو نارحت ميكنه

اصلا به قول يكى از دوستان به ماها چه مربوطه كه رابطه بنيامين با رجب پور چه جوريه. مدير هماهنگى و تهيه كننده ما نيست كه اينقدر خودمون رو بخاطرش اذيت كنيم
من اصلا نميدونم رجب پور چه جور آدميه چون كلا با بنيامين هم يه ساله كه آشنا شدم اما به نظر من اگر خوب نبود كه باهاش كار نميكرد
تازه اگر هم رجب پور بد باشه بنيامين اگر با اون كار نكنه ميشه بپرسم كدوم تهيه كننده موفقي تو ايران وجود داره كه با اون كار كنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مثل اينكه كاري جز گير دادن و به هم پريدن نداريد




خواهش ميكنم اينقدر با اعصاب همديگه بازي نكنيم


كاري ميكنيد كه آدم از هر چى طرفدارى كردن بنيامين و نظر دادن پشيمون بشه

مهساpresident-to-be گفت...

سلام.کاری به بحث سیندرلا ندارم چون اصولا من از رمان ها و کارتون ها و فیلم ها وشخصیت هاش خوشم نمیاد چون به قول انیشتن ادم رو تو رویا نگه می داره و مخصوصا برای ادمایی مثل من که برنامه های مورد علاقه شون گفت و گوها و مناظره های سیاسی و مستند هست قطعا خیلی جالب نیست.اما با نظرات یک دوست عزیز در مورد رجب پور موافقم.حتی این جمله ی علی پهلوان تو مصاحبه با کانون خانواده که درباره ی بنیامین گفته بود" بعد از وقایع کنسرت باشگاه انقلاب تهیه کننده و مدیر ما در استانه ورشکستگی بود و باید این ضرر مالی رو یه جوری جبران می کرد و...."
این ذهنیت برام ایجاد شد که رجب پور بنیامین رو رو کرد که ضرر های مالیش رو جبران کنه و به سوگلی خودش یعنی اریان خدمت کنه.حتی یکی از کاست اولی ها که اسمش یادم رفته تو مصاحبه با اتفاق نو گفته بود ترانه شرقی حاضر نیست واسه ستاره های خودش رقیب بتراشه و این یعنی اینکه ظهور بنیامین توسط ترانه شرقی دلایل مالی داشته نه صرفا معرفیه یک جوون با استعداد به موسیقی پاپ.
اینجور که من فهمیدم بنیامین خیلی به حرف ها و نظرات و راهنمایی(!!!)های دیگران اهمیت میده و این خیلی راحت قابله درکه که بین عقاید خودش و تعیین و تکلیف های رجب پور گیج شده و گاه به سمت رویه ی محافظه کارانه ی رجب پور و گاه به سمت روحیه ی نا ارام و انتقاد گرانه خودش متمایل می شه و یکی از دلایل عدم پیشرفت مویقی به ادمای ترسویی مثل رجب پور مربوط می شه(واقعا متاسفم که مجبور شدم از کلمه ی ترسو استفاده کنم چون احساس می کنم که احتیاط بیش از حد اقای رجب پور به ترس نزدیک شده)ببخشید اگه طولانی شد.

YEK DOOST گفت...

اضافه:


در ضمن محض اطلاع

این اصلا نظریه پردازی من نیست . می تونید برید، جستجو و پیدا کنید از چه کسی. تنها راهنمایی! متعلق به یک شخصیت بزرگه.تنها تفاوت من با بقیه این هست که مطالب پیچیده را خیلی خوب درک می کنم !و می تونم با زبانی ساده بگم و به کار ببرم.متاسفم برای کسانی که اینقدر ادعا دارند ولی هیچ معلوماتی ندارند.

متاسفم برای کسانی که خودشان در همین وبلاگ کامنت می نویسند" بنیامین بدجنس ترین استاری هست که دیدم" اما بعد می بینم چه ادعاهای جالبی می کنند که "..این نوع مطرح کردن، هست که سطح فکر ما رو تعیین میکنه"!!!سوال من این هست که ایا این جمله نفیس درباره خودتان صدق می کنه؟!!!

جملات من نه تنها بسیار خوب بیان شده اند.مطلبم هم بسیار پر معنا هست.زبان ساده برای ساده کردنه مطلبه, اما می بینم هنوز برای برخی" دور از ذهن" هست !

YEK DOOST گفت...

من کامنت Tuesday, July 20, 2010 11:00:00 PM را قبلا نوشته بودم.عصبی بودم.اصلا قصد ناراحت کردنت را نداشتم خانم لیلا عزیز.معذرت.

مهسا گفت...

سلام!بابا بيخيال شماها چقدر به خودتون سخت ميگيريد نيلوفر راست ميگه خب بنيامين الان به فكر يه كار ديگه هست حالا ما هي اينجا بگيم رجب پور بده كي گوش ميده؟
پسر خاله ي من تو وزارت ارشاد كار ميكنه يكي از كله گنده هاي اونجاست يه چيزايي تعريف ميكنه آدم شاخ درمياره از بعضي خواننده ها يا همين رجب پور هرچي كه بيشتر غرق اين مساله ميشي بازم ميرسي به همون مسائل پشت صحنه!!!!!از يه طرف هم خب بنيامين چند ساله كه داره بااين آقا كار ميكنه اينم بر ميگرده به همون ارزشهايي كه يك دوست عزيز گفت!!!راستي اينم بگم كه بنيامين اگه تو تهران كنسرت بذاره خيلي بيشتر پول در مياره تا توي كيش اصلا قيمت بليط تهران بيشتر از كيش هست و اينكه پول هتل و هواپيما و ...هم نميخواد!
تمام اينها كار رجب پوره هممون هم ميدونيم و مثل روز روشنه چرا گروه آريان تهران كنسرت ميذاره و بنيامين كيش؟اونم تو جشنواره تابستاني!!!!!!راستي درباره ي كنسرتهاي آمريكا و كانادا هم يه چيزايي شنيدم حالا نميدونم شايعه بود يا نه فقط ميدونم نفرتم از رجب پور بيشتر شد!!!مثلا اينكه بنيامين با رجب پوراز واشنگتن تا تورنتو از راه زميني رفتن و همون شب كنسرت بوده!واقعاآدم انگشت به دهن ميمونه اينا ديگه كي هستن!!!!!!
يك دوست عزيز اونشب تو كنسرت تهران يه عده آدم بيكار ريخته بودن تو سالن به دوربين و چيزايي كه بهشون مربوط نميشد گير ميدادن من كه فقط اونجا نبودم تقريبا با همه بد رفتار كردن و مردم فقط به خاطر بنيامين سكوت كردند چون اولين باري بود كه ميخواست كنسرت بذاره كه با جشنواره فجر متبرك شد!!!!
اصلا نبايد بخاطر رجبپور يا بنيامين حرص خورد چون فقط خودمون قرباني ميشيم و كسي كه بايد بدونه نميخواد كه بدونه شايدم از تمامشون باخبره كه حتما همينطوره ولي به فكر اهداف مهمتريه و اينا براش بي ارزشن كه اميدوارم اينطور باشه!!!!!!!!!
آقا پيمان يه موقع ناراحت نشيد من درباه ي آبان اونطوري گفتم اينكه تخيلات آبانيها خيلي قويه و قدرت تصور كردنشون از همه بيشتره خب اين خصوصيت بارز آبانيهاست و فكر نميكنم شما هم از اين قاعده جدا باشيد درسته؟خلاصه اينكه به دل نگيريد!!!

ناشناس گفت...

با سلام من همه کامنتهارا خواندم من از اولین سالی که بنیامین به شهرت رسید چه از مجله های گوناگون وچه از اینترنت هر مصاحبه ای از بنیامین دستم می افتاد تا حالا خوانده ام بعضی از مصاحبه های رجب پور را هم بطور اتفاقی در اینترنت هم خوانده ام ولی چه کسی در ایران سراغ دارید که بهتر از رجب پور باشدو بتواند با درایت خاص خود تصمیم گیری کند من رجب پور را با آریان شناختم و این شناخت به یکی دو سال نیست مطالبی که شما عنوان می کنید خیلی غرض شخصی هم در آن وجود دارد خیلی شدید به او حمله میکنید که انگار بنیامین یک آدم صغیر هست و نمی تواند خودش تصمیم بگیرد در خیلی از مصاحبه ها بنیامین عنوان میکند که نظرات جمع برایش مهم است و هیچوقت به تنهایی تصمیم نمیگیرد اگر هم کنسرتهای بنیامین خیلی کم است و شما میگویید آریان همیشه کنسرتهایش بیشتر است این مسئله به نظر من خیلی بهتر است که یک هنرمندی مثل بنیامین اینطور کمیاب باشد تا طرفداران همیشگی خود را حفظ کند و همیشه مثل اول معروفیت - تازه و بکر و دست نیافتنی باشد که طرفداران بنیامین هیجان شنیدن صدای او و کنسرتهای او را داشته باشند به نظر من شما با این مطالبی که عنوان میکنید خیلی از درصد زیادی از محسنات رجب پور را هم به زیر سوال میبرید و این مطالب توهینی به کسی است که بیشترین زحمات را در عرصه موسیقی پاپ در این ممکلت کشیده است و زحمات چندین وچند ساله او را به زیر سوال میبرید و به انواع و اقسام چیزهایی متهم میکنید که حتی از صحت وسقم آن خبر ندارید واقعا برایتان متاسفم

پگاه گفت...

سلام
يك دوست عزيز بهتره كمى از غرور خود بكاهيد
درخت هرچه پربارتر افتاده تر
هيچكس كامل نيست پس بهتره دست از اين جنگى كه راه انداختيد برداريد

سیما گفت...

سلام بروبچ بنیامنی امیدوارم تابستون به همه خوش بگذره ولی واقعا ازبعضی کامنتها تعجب می کنه که بنیامین افتاده رو دوره پول جمع کردن یا اینکه اصلا به هواداراش اهمیت نمی ده یا رجب پورمدیربرنامه بدی هست تاواقعا متاسفم شما طرفدارای خوانند های دیگه هم ببینید خواننده هاشون بیش از100بارکنسرت گذاشتن کدومشون اومدن این جوربگن که افتاده روی دوره پول جمع کردن تاحالاش هممون می گفتیم چرا بنیامین کنسرت نمی گذاره ازاین شاکی بودیم که کنسرت نمی گذاره حالا که چندماه داره کنسرت می گذاره حالا میگم چرا داره می گذاره تکلیفمون با خودمون اصلا معلوم چرا واقعا درباره بنیامین این طورفکرمی کنید یک بارتو تهران گذاشت دیدچه بی احترامی به هواداراش خودش کردن برنامه اش قطع کردن تو این شرایط معلوم که رجب پورجایی انتخاب می کنه که کمتربا مشکل روبه روشه ودوم اینکه الان بدترین فصل برای کنسرت گذاشتن تو کیش چون تو این فصل گردشگری خاصی وجود نداره پس جناب ناشناس شما زیاد نگران اوضاع مالی نباشید وسوم اینکه اگه بنیامین برای هوادارش نمی خونه برای کی می خونه؟؟؟ من اصلا با چنین حرفی موافق نیستم ی طی این چند سال اون طورکه بنیامین شناختم میدونم اولین چیزی که بهش فکرمی کنه مخاطباش وبس به جای اینکه زود قضاوت کنید بنیامین محکوم کنید چون مطابق میل شما ها نیست به شرایط تو جه کنیدالان حمید عسگری به خاطراینکه هواداراش تو کنسرت هاش باهاش می خونن مجوزکنسرت نمی دن می بینید به چه دلیل مسخره ای تا حالا چندتا کنسرت خواننده های محبوب لغو کردن حالا چه برسه به بنیامین که 10برابر حمید عسگری محبوبیت داره پس شرایط ببین که بنیامین مجبور تابع شرایط باشهتاباارشاد درنیفته ودرباره رجب پور البته بااین موافقم که گاهی رجب پورکارهایی برخلاف میل ماها می کنه البته بنیامین به عنوان یه سوپراستار موسیقی استفاده میکنه درامد مالی زیادی هم کسب کرده ولی چدتا تهیه کننده موفق مثل اون داریم که همچین شرایطی برای خوااننده هاشون تو کشورهای اروپایی .امریکای جورمی کنندو به این موفقیت برسن بدونید الان خیلی ها ارزوی جایگاه بنیامین دارن که البته اون استعداد وهوش بنیامین ندارن البته مدیربرنامه ای مثل رجب پورندارن به خاطرهمین همیشه با بنیامین مشکل دارن برعلیه اون حرف می زنند نمونه اش توسال88کم نبود دراخر من باحرف های سدای عزیز موافقم البته تشبیه که یک دوست عزیز گفت هم جالب وباحال بود ویکی ازوجه تشبیه هاش این که مثل سیندرلا شانس نداره هرکاری هم بکنه باز خوبی نمی بینه بازکلی باید حرف بشنوه ولی چون ذاتش پاک وصادق به همه چیز می رسه مثل الانش حتی اگه دشمناش نتونند بی بینند

سوسک خسته گفت...

بنی جن!نگرانم واسه تو.........نگرانم واسه تو[تشویش]
YEK DOOST جووونم !تو همون نمریه بیستی[قلب][گل]
مهسا جووونم! بازم شکرش آقا محسن بنی جن رو زمینی نبرده خودشو هوائی!!!!!!!!!!![نیشخند][چشمک]
پگاه خانووووم!جنگ!؟کدوووم جنگ!؟جهانی اووول جهانی دووووم جهانی سییم یا چهاروم!!!!؟.....بعد تو کی ائی؟؟؟؟؟سیاهی لشکر ه سپاه دوشمن!؟؟!
[شیطونک][زبان]
لیلا خانوووووووم! آ’ئیینه بهترین دوسته آدمی میباشد!!!!!![چشمک]
مهساpresident-to-be جووووون !سیاست مناظره کارخودشو کرده ...گل گفتی گلکم[رضایت]
ناشناس-July 21!..........ناشناسی....ناشیناسی واسه چشمام..ناشناسی واسه من!!!!!!!! [زبان]
سدا خانووووووومی! هرگزنشه فراموش-لامپه اضافی خاموش[خنده]!!!!!
آقا رجبپور!!!این بنی جن ما دستت سپرده[تشویش]جون تو وو جونه بنی جن!!!!!!!!
داداش پمی جووون!وبت خوشکله خوشکلاس........بر چشم بد لعئنتتتتتت...فقطت جای اون صورتکای خوشکل بلاگفائی خالییهه خالیه اینم اضافه کن تا میزووون... ایناآآآ[لبخند].ازینام بزار


سوسک خسته